کد مطلب:329711 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:187

درخواست آب برای علی اصغر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

زینب (س ) خواهر امام حسین (ع ) كودك را بیرون آورد و گفت : ((برادر جان ! این كودك تو، سه روز است كه آب ننوشیده است . برای او جرعه ای آب بخواه )). پس حضرت او را بالای دست گرفت و فرمود: ((ای مردم ! شما پیروان و خانواده ام را كشتید و تنها همین كودك باقی مانده است كه از تشنگی بی تاب شده ؛ او را با جرعه ای آب سیراب كنید.))

هنگامی كه حسین (ع ) با ایشان سخن می گفت ، یك نفر از لشكریان تیری پرتاب نمود كه گلوی كودك امام را پاره كرد. سپس امام او را نفرین كرد كه اجابت آن به دست مختار به وقوع پیوست . هنگامی كه حرملة را دستگیر كردند و مختار او را دید گریست و گفت : ((وای بر تو! چه چیز سزای كار توست كه كودكی كوچك را كشتی و گلویش را دریدی . ای دشمن خدا! آیا نمی دانستی كه او فرزند پیامبر است ؟)) سپس دستور داد تا او را نشانه تیرها قرار دهند و آن قدر به او تیر زدند تا مرد.(107)

107-2- لهوف ص 137